این کتاب ترجمهای است از اشعار ۲۴ شاعر از نقاط مختلف جهان به همراه تعداد زیادی هایکوی ژاپنی.
احمد شاملو این کتاب را نخستین بار در سال ۱۳۵۲ منتشر کرده و برای بخشهای لازم، مانند شعر آمریکای سیاهان و شعر معاصر یونان، معرفی کوتاهی نوشته است
از ترجمه های احمد شاملو
. برای تو و خویشتن
.
چشم هایی آرزو می کنم
.
که چراق ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
.
و گوشی که صدا ها و نشانه ها را در بی هوشیمان بشنود
.
.
برای تــــــــــــو و خویـــــــشتن
.
روحی را آرزو می کنم
.
که همه را در خود بگیرد و بپذیرد
.
و زبـــــــــــــــــانی که
.
در صداقت خود
.
مارا از خاموشی خویش بیرون کشد
.
و بگــــــــــــــــذارد از آن همه چیز ها که در بنــــدمان کشیده است
.
سخــــــــــــــــــــــــن بگوییم!!!!!!!!!
زندگی شوخی نیست
جدی بگیرش
کاری که فی المثل یکی سنجاب می کند
بی این که از بیرون و ان سو ترک انتظاری داشته باشد
تو را جز زیستن کاری نخواهد بود
زندگی شوخی نیست جدی بگیرش
اما بدان اندازه جدی که
تکیه کرده به دیواره فی المثل دست بسته
یا با جامعه سفید و عینکی بزرگ در ازمایشگاه
بمیری تا دیگر ادمیان بزیند
ادمیانی که حتی چهره شان را ندیدی
و بمیر در ان حال که می دانی
هیچ چیز زیباتر هیچ چیز واقعی تر از زندگی نیست
جدیش می گیری
اما بدان اندازه جدی
که به هفتاد سالگی فی المثل زیتون بنی چند نشا کنی
نه بدین نیت که برای فرزندانت بماند
بل بدان جهت که در عین وحشت از مردن به مرگ باور نداری
بل بدان جهت که در ترازو کفه زندگی سنگین تر است
راستی را که به دورانی سخت ظلمانی عمر می گذرانیم.
کلمات بیگناه ،
نابخردانه مینماید؛
پیشانی صاف،
نشان بیعاری است؛
آن که میخندد،
هنوز خبر هولناک را
نشنیده است.
چه دورانی!
که سخن از درختان گفتن
کم و بیش جنایتیست.__
چرا که از اینگونه سخن پرداختن
در برابر وحشتهای بی شمار
خموشی گزیدن است!
نیک آگاهیم
که نفرت داشتن
از فرومایهگی حتا
رخسارهی ما را زشت میکند
نیک آگاهیم
که خشم گرفتن
بر بیدادگری حتا
صدای ما را خشن می کند.
دریغا!
ما که زمین را آمادهی مهربانی میخواستیم کرد
خود
مهربان شدن نتوانستیم!
چون عصر فرزانگی فراز آید
و آدمی
آدمی را یاور شود
از ما
ای شمایان
با گذشت یاد آرید!
برشت
توده کوچک
بی شمشیر و بی گلوله می جنگد
برای نان همه
برای نور و برای سرود
در گلو پنهان می کند
فریاد های شادی و دردش را
چرا که اگر دهان بگشاید
صخره ها از هم بخواهد شکافت
یاد دلقک اصفهانی افتادم که روی کلیپی از چارلی چاپلین بود
[center]گلبرگ به خاک افتاده
برجست و به شاخهی گل نشست .
ها _ این پروانه بود ...[/center]
سپاس از آپلود کنندهی محترم، که لذت دانلود را بر ما ارزانی داشت
این کتاب ترجمهای است از اشعار ۲۴ شاعر از نقاط مختلف جهان به همراه تعداد زیادی هایکوی ژاپنی.
احمد شاملو این کتاب را نخستین بار در سال ۱۳۵۲ منتشر کرده و برای بخشهای لازم، مانند شعر آمریکای سیاهان و شعر معاصر یونان، معرفی کوتاهی نوشته است
در این کتاب با ترجمه های زیبایی از شاعرانی چون لورکت - مارگون بیگل - و... روبرو می شویم و همچنین زندگی نامه کوتاه از لورکا و شب اعدامش
دیدگاههای کتاب الکترونیکی همچون کوچه ای بی انتها
.
برای تو و خویشتن
.
چشم هایی آرزو می کنم
.
که چراق ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
.
و گوشی که صدا ها و نشانه ها را در بی هوشیمان بشنود
.
.
برای تــــــــــــو و خویـــــــشتن
.
روحی را آرزو می کنم
.
که همه را در خود بگیرد و بپذیرد
.
و زبـــــــــــــــــانی که
.
در صداقت خود
.
مارا از خاموشی خویش بیرون کشد
.
و بگــــــــــــــــذارد از آن همه چیز ها که در بنــــدمان کشیده است
.
سخــــــــــــــــــــــــن بگوییم!!!!!!!!!
جدی بگیرش
کاری که فی المثل یکی سنجاب می کند
بی این که از بیرون و ان سو ترک انتظاری داشته باشد
تو را جز زیستن کاری نخواهد بود
زندگی شوخی نیست جدی بگیرش
اما بدان اندازه جدی که
تکیه کرده به دیواره فی المثل دست بسته
یا با جامعه سفید و عینکی بزرگ در ازمایشگاه
بمیری تا دیگر ادمیان بزیند
ادمیانی که حتی چهره شان را ندیدی
و بمیر در ان حال که می دانی
هیچ چیز زیباتر هیچ چیز واقعی تر از زندگی نیست
جدیش می گیری
اما بدان اندازه جدی
که به هفتاد سالگی فی المثل زیتون بنی چند نشا کنی
نه بدین نیت که برای فرزندانت بماند
بل بدان جهت که در عین وحشت از مردن به مرگ باور نداری
بل بدان جهت که در ترازو کفه زندگی سنگین تر است
ناظم حکمت
راستی را که به دورانی سخت ظلمانی عمر می گذرانیم.
کلمات بیگناه ،
نابخردانه مینماید؛
پیشانی صاف،
نشان بیعاری است؛
آن که میخندد،
هنوز خبر هولناک را
نشنیده است.
چه دورانی!
که سخن از درختان گفتن
کم و بیش جنایتیست.__
چرا که از اینگونه سخن پرداختن
در برابر وحشتهای بی شمار
خموشی گزیدن است!
نیک آگاهیم
که نفرت داشتن
از فرومایهگی حتا
رخسارهی ما را زشت میکند
نیک آگاهیم
که خشم گرفتن
بر بیدادگری حتا
صدای ما را خشن می کند.
دریغا!
ما که زمین را آمادهی مهربانی میخواستیم کرد
خود
مهربان شدن نتوانستیم!
چون عصر فرزانگی فراز آید
و آدمی
آدمی را یاور شود
از ما
ای شمایان
با گذشت یاد آرید!
برشت
بی شمشیر و بی گلوله می جنگد
برای نان همه
برای نور و برای سرود
در گلو پنهان می کند
فریاد های شادی و دردش را
چرا که اگر دهان بگشاید
صخره ها از هم بخواهد شکافت
یاد دلقک اصفهانی افتادم که روی کلیپی از چارلی چاپلین بود
[center]گلبرگ به خاک افتاده
برجست و به شاخهی گل نشست .
ها _ این پروانه بود ...[/center]
سپاس از آپلود کنندهی محترم، که لذت دانلود را بر ما ارزانی داشت
احمد شاملو این کتاب را نخستین بار در سال ۱۳۵۲ منتشر کرده و برای بخشهای لازم، مانند شعر آمریکای سیاهان و شعر معاصر یونان، معرفی کوتاهی نوشته است
در این کتاب با ترجمه های زیبایی از شاعرانی چون لورکت - مارگون بیگل - و... روبرو می شویم و همچنین زندگی نامه کوتاه از لورکا و شب اعدامش